
در مدرسه زندگی، همه با هم کمک میکنیم تابه رویای کــودکی فرزندانمان بــال پرواز دهــیم. درایـن مدرسه، به جای آنکه انگـــشت اشــاره
مقتدرانه به ســمت فرزندانمان بگیریم، انگشتمان را در رنگ فرو برده و با آنها نقاشـی میکشیـم. به جای غلط گیری از فرزندانمان به فکر
ایجاد ارتباط دوستــانه با او هستیم. سعی میکنیم درباره اش بیشتر بدانیم و توجه خود را به او هدفمند میکنیم.از جدی بازی کردن دست
برمیداریم و در کنارش بازی را جـــدی میگیریم. کمتـر او را به زور به دنـبال خود میکشـیم. به جـای آن بیشـتر درآغوشـش میگیریم. اول
احترام به خـود را به او میآمـوزیم و بعد خانه وکاشـانه اش را.سپس بیشتر از آنکه عشق بـه قدرت را یادش بدهیم، قدرت عشق ورزیـدن را
به او آمـوزش میدهیم.عشـق به خود، عشـق به دیـگران و عشـق به خـدا. ازپدران و مادران دانا و خردمند دعوت میکنیم همراه با مـا و
فرزندانمان هرروزبیش از پیش یاد بگیریم.